يارو داشته پسرشو در مورد ازدواج نصيحت ميكرده، ميگه: پسرم خواستي زن بگيري، برو از فاميل زن بگير.. ببين تو همين دور وبر خودمون، داييت رفته زن داييت رو گرفته... عموت رفته زن عموت رو گرفته... حتي خود من، اومدم مادرت رو گرفتم!
غضنفر عينكش را دور دستش مي چرخونه بعد به چشمش ميزنه، سرش گيج ميره!
غضنفر ميميره چون عكس نداشته تا گردن خاكش ميكنن
غضنفر از کنار يه گاو رد ميشده ؛ گاوه ميکه "ماااا...ااا"
غضنفر ميگه : "ما بيشتر!!
بچهه ميره پيش معلمش، ميگه: خانوم ميشه شما زن من بشيد؟! معلمه ميگه: برو بشين سر جات، من الان حوصله بچه مچه ندارم. پسره ميگه: آره منم حوصله بچه ندارم... اشكال نداره، جلوگيري ميكنيم!!!
غضنفر واستاده بوده دم مسجد، داشته خرما خيرات ميكرده. خلاصه هركي رد ميشده، يك خرما برميداشته و يك صلوات ميفرستاده. بعد يك مدت، يك بابايي دست ميكنه يك مشت خرما برميداره، غضنفر دستشو ميگيره، ميگه: هوووي! چه خبره؟! يك نفر آدم مرده، اتوبوس كه چپ نكرده!
غضنفر رفته بوده داروخونه نوار بهداشتي بخره، اونجا ميبينه فروشندهه يك دختر شاستي بالا ،تركه هم مياد يكم كلاس بگذاره، ميگه: ببخشيد، بيزحمت يك بسته سيدي بهداشتي بدين!
پسر غضنفر تازه رفته بوده كلاس دوم، معلمش ازش ميپرسه: دو دو تا؟ پسره ميگه: چهارتا. معلمه ميگه: باريكلله.. بيا اينم چهار تا گردو جاييزت. حالا بگو ببينم، دو سه تا؟ پسره ميگه: يك گوني!
يك سري فك و فاميل واسه ناهار اومده بودن خونة يك زوج تازه بچهدار شده، سر ظهر همه دورتادور نشسته بودن پاي سفره و منتظر عروس خانوم بودن تا غذا رو شروع كنند. مادر داماد داد ميزنه: دخترم بيا ديگه! عروس خانم از تو اتاق داد ميزنه: شرمنده، اين بچه ر،يده... شما بخوريد تا من بيام!!
كچله ميرسه سلموني، تا از در ميره تو همه ميزنن زير خنده... كچله هم ميگه: چيه؟ اومدم آب بخورم
روزي شاگردي از معلمش پرسيد:
آقا چرا بعضي ها ميگن كتاب, متاب يا ماست, پاست و.....
معلم: پسرم اونها سواد مواد ندارند....!!!
غضنفر سوار آسانسور ميشه، ميبينه نوشته: ظرفيت 12 نفر. باخودش ميگه: عجب بدبختيهها! حالا 11 نفر ديگه از كجا بيارم؟!!!
غضنفر ميره مسابقه بيست سوالي، رفقاش از پشت صحنه بهش ميرسونن که: جواب خياره، فقط تو زود نگو كه ضايع شه. خلاصه مسابقه شروع ميشه، غضنفر ميپرسه: تو جيب جا ميگيره؟ ميگن: نه. غضنفر ميگه: بابا اين عجب خيار گندهايه!!!
سوسكه مست ميكنه، شب ميره بغل دمپايي ميخوابه!
غضنفر فيلم جنگي ميبينه. آخر فيلم که تموم ميشه جو ميگردش سينه خيز ميره تلويزيون را خاموش ميکنه.
:: موضوعات مرتبط:
پیامک ,
,
:: بازدید از این مطلب : 1249
|
امتیاز مطلب : 267
|
تعداد امتیازدهندگان : 58
|
مجموع امتیاز : 58